امیرعباسمونامیرعباسمون، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

☂عزیزکم امیـــــــــــــــرعباسم یه قطره از بهشت☂

من اومــــــــــــــــدم...

  سلام به بارونکم سلام به همه دوستای گلم دیگه داشتم سکته میکردم که نت نداشتم دلم واسه وبم وهم شما دوستای گلم تنگ شده بود که بالاخره امروز درست شد. حالم خوب شد ومشکلی نبود شکرخدا ولی سخت گذشت اما تا اونجا که تونستم نزاشتم بدنم ضعیف بشه و هادی یکم تو خرج افتاد. واما خونه تکونیم این جمعه دیگه تمومه انشاالله خدا هادیمو ازم نگیره که بیشتر کارارو اون انجام داد فرشامو جمعه میارن و میندازم وبه سلامتی با پاکیزگی میریم به استقبال سال نو... تعطیلات قرارشد بریم جنوب خونه خواهرم اما چون دیر تصمیممون قطعی شد برای 28 ام بلیط نبود وهمه پیش فروش شده بود و تا 4 عید هیچ بلیطی حتی برای شهرهای اطرافش هم نبود خیلی بهم ریختم گفتم د...
14 اسفند 1392

ببخشید

اومدم بگم ممنون از همه کامنتای مهربانه ی همتون ببخشید نت من دچار یه مشکل شده فعلا نمیتونم بیام مطلب بزارم کامنتاتون رو ببخشید بی جواب تایید کردم آخه با لب تاب مدیرمون دارم مینویسم یه خورده معذبم  بیشتر دستم باشه باور میکنید الان بنده خدا رفته بشت میز من نشسته که من اینجا برای شما بنویسم کی دیده همچین مدیر عاملی. میام وبه زودی به همتون سرمیزنم بای فعلا
12 اسفند 1392

غـــــــــــــــــــــــــــــــم نبودنت

  دلم از بی هوایی نفس کم می آورد تنم پر از طومار نوشته هایی برای توست از تو برای خودم مینویسم. تا وجودت در وجودم خانه کند یا نه... * فرزند بارانی من ترانه ی آهنگ غمگین زندگی ام شده ای ترانه ای که هم می رقصاندم دربـــاد هم می گریاندم در نسیم یک چـاله ی تنگ وتار و در هردو تو هستی بارانکم...بی صدا ... سودای نداشتنت را وقتی میان حنجره ام فریاد میکشم میخواهم بشنود ربـــــــــ بی کیــــــــــنه ام این سکوت شکستـــــــــــه را شاید... پس کجایی رویای خفته ی من وقت آمدنت دارد دیر میشود خیلی دیــــــــــــــــــر... ...
30 بهمن 1392

ولنتاین ما اینگونه گذشت...

سلام به بارونکم ناز گلم که دلت نیومد منو بچزونی و با اومدن به موقع پری نزاشتی امید واهی بگیرم الله مع الصابرین دیروز تکلیفم با لکه های صورتی مشخص شد رنگی که حسرت دیدن دوتا نازکش تو بی بی مدتهاست به دلم مونده .بازهم شکر خدا که تنبلی تخمدانم داره برطرف میشه و سر روز 28 پری خانم تشریف میارن وهربارش هادی با یه لبخند میگه مبارکه... ولن ما پنجشنبه برگزارشد خیلی وقت بود دلم یه هیاهو میخواست روز تولدمو که اصلا دوست نداشتم وفقط بخاطر هادی گذروندمش اونم بایه لبخندی که خودم باورش نداشتم/ طبق روال همیشه پنجشنبه 1 از سرکار اومدم وبرگشتی رفتم خرید کادو خیابونا ومغازه ها پر بود از جمعیت و تمام عروسکا از ورودی مغازه ها آویزون شده بودن و اکث...
29 بهمن 1392

ولنتاین همه ی عاشقا مبارکـــــــــــــــــــــــــ

جمعهــــــــــــــــــــــــ عید همه عاشقای دنیا چه اونایی که با عشق شروع کردن چه اونایی که دارن با عشق زندگی میکنند مبارک. و عشق خودم که ٧ سال واسه بهم رسیدن جنگیدیم و بالاخره پیروز شدیم تو نامزدی و عقد کلی بخاطر هم از هم دور افتادیم و حتی سه ماه یک بار همدیگررو نمیدیدیم   وخیلی با سختیگیری بزرگترها پیش هم بودیم عشقی که از داشتنش به خودم میبالم عشقی که خیلی روزهای تلخ وشادی باهم داشتیم عشقی که میخوام سایش یه عمر بالای سرم باشه هـــــــــــــــــــــــــــادی عزیزم این روز رو پیش پیش بهت تبریک میگم   ...
24 بهمن 1392

روزهای انتظار...

 سلام نازنینم عشق بی همتایم دلم رعد باران میخواهد سوی غم هایم دارد توی درز دلم را پاره میکند روزهای انتظار دارند کند میگذرند مامانی دلم درد ودل میخواهد یک عالم حرف توی حنجره ام عفونت کرده میخواهد خوب شود باکبسول آمدن تو حواشی ذهنم خسته است چند روز بیشتر به اینکه بدانم وضعیتم چه میشود نمانده بازهم سرم بامخ میخورد زمین؟بازهم دست روی زانو میگذارم وازنو؟یا اینکه شما حضورت را اعلام میکنی؟ با من حرف بزن رویای صورتی من ... بگو مادر جان چند روز دیگر به انتظارت مانده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلم توی این غربت پوسید دلم از تکرار روزهایم به تنگ آمد دیروز از پل هوایی خواستم برم بالا یهو یه پسربچه ی کوچولو اشتباهی دستمو خواست بگیره وگفت ما...
21 بهمن 1392

بازهم شکر خدا ااااااااااااااااااااااااااا

امروز متوجه شدم یکی از مامان منتظرا از انتظار در اومد خدایاااااااااااااااااا شکرت سمیه جونم تبریک الهی سفت بهت بچسبه الهی دوران قشنگی باهم داشته باشید خدایا ممنون به خاطر معجزه هات شکرررررررررررررررررررر تو این سرما گرمی این خبر چقدر به جونم چسبید انشاالله پست بعدی بازهم تبریک اومدن یه فرشته دیگه باشه الهی آمیییییییییییین سمیه جون التماس دعا ...
20 بهمن 1392