امیرعباسمونامیرعباسمون، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

☂عزیزکم امیـــــــــــــــرعباسم یه قطره از بهشت☂

ولنتاین ما اینگونه گذشت...

1392/11/29 13:19
609 بازدید
اشتراک گذاری

ماچسلام به بارونکم ناز گلم که دلت نیومد منو بچزونی و با اومدن به موقع پری نزاشتی امید واهی بگیرم

الله مع الصابرین

دیروز تکلیفم با لکه های صورتی مشخص شد رنگی که حسرت دیدن دوتا نازکش تو بی بی مدتهاست

به دلم مونده .بازهم شکر خدا که تنبلی تخمدانم داره برطرف میشه و سر روز 28 پری خانم تشریف

میارن وهربارش هادی با یه لبخند میگه مبارکه...

ولن ما پنجشنبه برگزارشد خیلی وقت بود دلم یه هیاهو میخواست روز تولدمو که اصلا دوست نداشتم

وفقط بخاطر هادی گذروندمش اونم بایه لبخندی که خودم باورش نداشتم/

طبق روال همیشه پنجشنبه 1 از سرکار اومدم وبرگشتی رفتم خرید کادو خیابونا ومغازه ها پر بود

از جمعیت و تمام عروسکا از ورودی مغازه ها آویزون شده بودن و اکثرا" هم قرمز بودن...

اما من قبلا روی خرید کادو فکرکرده بودم و وارد مغازه شدم وادکلنی رو دوست داشتم

هادی اون عطر از تنش بلند شه رو خریدم/

بعدش اومدم خونه وشروع کردم به مرتب کردن وتزیین خونه/

وبعد مهمون کوچولوهامم به مهمونی دعوت کردم رو مبل نشوندمشون وچندتا عکس گرفتم

همه چیز آماده بود که یهو صدای آیفن اومد

هادی بخاطر حساب کتاب پنجشنبه ها هم تا غروب کار میکرد اما اون روز بخاطر ولن زود اومد

دم در گفت ببخش نتونستم انتخاب کنم میشه خودت بیای عروسکتو انتخاب کنی

گفتم حالا شما بیا تو...

بعدش گفت واااااااااااااااااای چکار کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یه لقمه غذا خوردیم ورفتیم بیرون وبرام یه خرس مامانی خرید

بعد پارک رفتیم وچندتا عکس انداختیم

قرارشد شام بریم رستوران ایتالیایی که غذاهای تندش فوق العادست اما من دلم نیومد

تو خرج زیادی بندازمش اما قبول نکرد گفتم باشه مرغ سوخاری بگیریم ببریم خونه بخوریم

شبم قراربود هشت ونیم بریم ملاقات دوستش که 1 ماه پیش تصادف کرده بود

البته قبلا رفته بودیم اما دیگه خبری ازشون نداشتیم منم بازنش دوست بودم

خلاصه رفتیم شامو بگیریم گفتن 1 ساعت دیگه به آدرستون میفرستیم

اومدیم خونه هادی چرتکی زد منم وسایل تزیین رو جمع کردم و سرامیک رو که با رژ نوشته بودمو

پاک کردم زنگ زدم به رستوران گفت خانم هشت ونیم حاضر میشه واون موقعه دیر بود ما میخواستیم

بریم خونه دوستش وزیاد بشینیم و11 برگردیم هادی رو بیدارکردم گفتم همه چیز خوب بود

منم عاشق فلافلم برو فلافل بگیر گفت نمیشه که گفتم چرانمیشه دستتم دردنکنه یه شب دیگه

میریم رستوران وبله شام ولن فلافل خوردیم خخخخخخخخ

بعدشم رفتیم خونه دوستش و 12 برگشتیم  تا 3 فیلم دیدیم وبازیگوشی فرداشم تا 1 ظهر خوابیدیم

وبعدش پری خانم اومدن/صبحانه وناهارمون رو خوردیم 4 زدیم بیرون شام جوجه زدیم به دستپخت

هانییییییییییییی واما اینم عکسامون به قول هادی میگه از این ور عکس میندازی از اون ور تو سایتیم

خخخخخخخخخخخخخخ

عشق همه پابرجا الهی آمییییییییییییین

 

 

Se a imagem nao carregar, clique em voltar em seu navegador e tente novamente!

 

 

 

Se a imagem nao carregar, clique em voltar em seu navegador e tente novamente!

Se a imagem nao carregar, clique em voltar em seu navegador e tente novamente!

 

 

 

 

Se a imagem nao carregar, clique em voltar em seu navegador e tente novamente!

 

البته خونه هم کلی عکس انداختیم که بخاطر امنیت  نزاشتم

مرسی که نگاهمون کردید مرسی برامون آرزوهای خوب کردید ممنون که تو این غربت دارمتون

الهی عشق همتون مستدام دوستتون دارم

بازهم التماس دعاااااااااااااااااااااااا

بوس برای همه دوستای گلمماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

فریبا
26 بهمن 92 11:42
سلاااااااااااااام بااااااااارون نازم.وای عزیزم شما چقد نانازی. انشاالله همیشه کنار هم خوش باشین و انشاالله با اومدن چندتا وروجک تپل مپل زندگیتون شیرین تر از قبل بشه فک کنم دیگه نی نی کافیه باز به زحمت میفتین راستی خانومی ایده رژی هم فوق العاده بود عشقتون پایدار
بــــــــــــاران
پاسخ
قربونت برم عزیزم چشمای شما ناز میبینه/فدای تو الهی توهم زودی حاجت رواشی/ مرسی عشق شماهم مستدام خانمی
مثل هیچکس
26 بهمن 92 12:04
عزیزم خوشحالم که آخرهفته خوبی داشتی،ایشالا همیشه تنتون سالم ودلتون شاد باشه . بابت پری هم خوشبختانه معلومه مشکل جزئیت داره حل میشه ایشالا ماه بعد با خبرای خوب بیای .
پرتو
26 بهمن 92 12:45
ولنتاین مبارک عزیزم ، کادوهاتونم خیلی قشنگن مخصوصا اون خرس خوشگل ، گلم عکسای قشنگی هم گرفتین مثل نوشته هات چهره ای آرامش بخش داری انشاالله که همیشه در سایه حق زندگیتون سرشار از عشقققققققققققق و محبتتتتتتتتتتتتتتت باشه و به زودیم یه فرشته ناز بیاد و حسابی مشغولتون کنه الهی آمین
بــــــــــــاران
پاسخ
عززززززززززززززیزم برشماهم مبارک فدای تو گلم خرسی تو هم ناز بود تو به من لطف داری/منم برات آرزو دارم یه نی نی ناز خدا بهت عطا کنه وخودم اولین نفری باشم که پست تبریک برات میزارم الهی آمین
مامان نی نی
26 بهمن 92 13:04
سلام عزیزم چقدر ماهی گلم برای خودت حتما اسپند دود کن عزیزم چشم نخوری الهی همیشه به خوشی در کنار هم زندگی عاشقانه ای داشته باشید
بــــــــــــاران
پاسخ
بیخیاااااااااااال عزیزم اینطوریام نیست فدای تو مرسی سرزدی
سمیه
26 بهمن 92 15:56
عزیزیم باران جون مبارکتون باشه.من ارزو میکنم ولن سال دیگه سه نفره جشن بگیری.دوستت دارم.انشاالله عشقتون همیشه پر رنگتر بشه.
بــــــــــــاران
پاسخ
ممنون گلم انشاالله خدا نی نیتو وهمسرتو حفظ کنه
مامان الناز
26 بهمن 92 16:07
به ما رمز نميدي
بــــــــــــاران
پاسخ
مگه شمابه ما آدرس میدی خانمی؟
مینا ( دلنوشته هایی برای دلبندم )
26 بهمن 92 16:17
امیدوارم همیشه خوش باشید
بــــــــــــاران
پاسخ
عزیزم خیلی سعی کردم باهات چت کنم اما نشد وبم دچار مشکل شده ممنون گلم
راضیه
26 بهمن 92 17:41
منم رمز میخوام لطفا
الناز
26 بهمن 92 18:22
بارا جووووووووووووووووووووووووووووووووووووون مبارکهههههه کادوهاتون خیلی خوشگلن...انشالله سال اینده با نی نی جشن بگیرین عزیزم
بــــــــــــاران
پاسخ
ممنون گلمممممممممممم
نیلوفر
26 بهمن 92 18:40
به به چه روز قشنگیییییییییییی گذروندید. امیدوارم هر روزتون به همین شیرینی و قشنگی باشه عزیزم.
بــــــــــــاران
پاسخ
ممنون نیلوجونم
مامان پارساجونی
27 بهمن 92 11:33
به به مبارکه عزیزم چه کادوهای خوشجلی ایشالله همیشه خوشحالو سرخوش و عشقولانه زندگی گرمتونو با چندتا نی نی قدو نیم قد ادامه بدین
بــــــــــــاران
پاسخ
مرسی عزیزممممممممممممم/خدا یه سالم وصالح بده کافیه
فریبا
27 بهمن 92 12:59
سلام باران گلم.خانومی درخواست شما اطاعت امر شد.تشریف بیارید
بــــــــــــاران
پاسخ
مرسی گل نازممممممممممممم
مینا ( دلنوشته هایی برای دلبندم )
27 بهمن 92 16:16
باران جووووووووون خصوصی رو چک کن عزیززززززم
بــــــــــــاران
پاسخ
ممنون خانمی شما هم بفرمایید خصوصی
فاطمه
28 بهمن 92 12:25
سلام گلم رمز قبلی جواب نداد اگه تغییرش دادی لطفا رمز؟
بــــــــــــاران
پاسخ
برو خصوصی
توت فرنگی (مامان علیرضا)
28 بهمن 92 19:11
سلام عزیز دلم خوبی من خونه نبودم امروز اومدم رمز رو می زنم باز نمیشه عوض کردی ؟
توت فرنگی (مامان علیرضا)
29 بهمن 92 15:21
سلام عزیزم خوبی خیلی خوشحالم که ولنتاین داشتین. ای کااش همسر من هم اینها رو درک می کرد. من خونه مامانم بودم و تولد مامانم بود و خوب گذشت به هر حال. انشالله که همیشه عاشق باشین. عشقتون پایدار و بر قرار
بــــــــــــاران
پاسخ
فدای تو گلم همیشه پایدارباشی کاش زودتر این پست رو میخوندی وعکسامون رو میدیدی عزیزم مهم قلب آدماست فدای توووووووووووبا اون قلب مهربونت
مامان ریحان
29 بهمن 92 16:45
سلام باران جون ایشالله همیشه به خوبی و خوشی در کنار هم باشید
بــــــــــــاران
پاسخ
ممنون مامان ریحان عزیز همچنین ولی کاش زودتر سرمیزدی وعکسامو میدیدی
مامان الناز
29 بهمن 92 23:35
خصوصي
فاطمه
30 بهمن 92 11:11
ای وای میخواستم چهره یه بارون واقعی رو ببینم انشاالله جشن های بعدی
بــــــــــــاران
پاسخ
نه عزیزم همچین واقعی هم نیستم انشاالله
مامان ریحان
30 بهمن 92 13:26
عکسارو دیدم باران جون اما نظر نذاشته بودم همیشه شاد باشید عزیزم
مامان کیانا و صدرا
30 بهمن 92 17:22
سلام خانمیامید که کنار هم شاد و خوشبخت باشید همیشه ایام
بــــــــــــاران
پاسخ
سلام فدات عزیزم
نسرين
3 اسفند 92 8:06
سلام خانومي خوشحالم كه خوشحاليتو ميبينم هميشه خدا زندگي ات پرشادي وخوشي باشه و ثمره اين شادي رو انشالاه به اميدخدا به زودي ببيني من مطمينم كه خدا پايان قصه اش هميشه خوشه
بــــــــــــاران
پاسخ
فدای تو مهربونم مرسی خانمی سر زدی
parisa
8 اسفند 92 18:00
slm baroni maro ke faramosh nakardi....sharmandeh yekam az doonyaye net dor bodam nashod behet sar bezanam.bande hanoz bisabrane montazere shiriniye freshte kocholo hastam az gadim goftan dir ya zood dare ama sookhto sooz nadare.... paydar bash