خداروشکــــــــــــــــــــــــــــــــــــر...
پیشانی گنه کارم باز به درگاهت خاکی شد الهی
باز تو برمن مهـــــــــــــــرکردی الهی
برمن ناامید برمن همیشه تقصیر برمنی که همیشه لب به گله از تو داشتم
تو رئوفتر از آنی که می نمایی
ومن پر تقصیر تر از این که میگویم
خدایا نورعینمو امروز صبح در ساعتی از شلوغی یک سونوگرافی انتهای یک خیابان شلوغ
طوری نشانم دادی که جز تپیدن صدای او دیگر هیچ نبود
شکـــــــــــــــــر خدا شکر/آقای مهربونیا بازم ضامنم شدی یاحضرت عباس بازم دست پرگناهمو گرفتی
لک های قهوه ای ترساندنم اما چنان با اطمینان دکتر گفت جیگر گوشه ام صحیح وسالم است
که انگار قرعه دنیا به اسم من درآمد
انگار 6 دانگ این هستی به اسم من شد الهی این لحظه نسیب و قسمت همه ی منتظرا بشه
الهی قشنگترین صدای عالم به گوش تو فریبای عزیزم که قبل سونو با تمام نگرانی هام
باز تورودعامیکردم/به گوشت برسه عزیزم/نه فقط تو الناز جونم /فریبای گلم/پرتو جان/مامان ریحان/
همه ی منتظرا چه اینجا چه هرجای دنیا چه مسلمون چه غیرمسلمون چه سیاه چه سفید
الهی همه ی زنای عالم این حس قشنگو با تمام وجودشون بچشن طعمی که مال یه لحظه نیست
طعمی که خدا توی وجودت میکاره...
به خود خدا قسم همتون رو دعاکردم
شماهم باز دعام کنید /
مامانم شب جمعه اومد خونمون وقراره تا چهارشنبه بمونه پیشم امروز تا 2 پیشش بودم وبعد
اومدم سرکارو این یه هفته رو مرخصی میگیرم که هم استراحت کنم هم مامان تنها نباشه
جمعه یه دورهمی خونه مادر شوهرم بودیم و همه متوجه ی حضور فرشتم شدن/
خیلی ممنون که دعام کردید من مدیون دعای همه ی شمام/
وقتی لک هام ترسونده بودنم وپیش مامانم گریه کردم اونم با من شروع کرد به گریه کردن
و امروز چقدر شاد دیدمش منکه هیچوقت نمیتونم براش خوب باشم
الهی خدا فرصت بده واسه بچم حداقل به اندازه یک صدم مامانم مادری کنم/
همه میپرسن ویارت چطوره؟الحمدالله حالت تهوع ندارم البته فعلا ندارم...
شاید کشیدم به مامان وخواهرام چون هیچکدام ویار بارداری نداشتن و هرچی دوست
داشتن تونستن بخورن.سعی میکنم چرب وشور وتندوگرمیجات نخورم...
الحمدالله آلرژی فصلیم امسال به سراغم نیومده ودیگه عطسه نمیزنم/چیز خاصی هم
دلم نمیخواد فقط تند تند ضعف میکنم وگشنم میشه زیاده روی هم نمیکنم ومتوسط میخورم/
عزیزدلم 6هفته و6 روزه دستشو محکم به دل مامانیش گرفته خاله ها بازم برامون دعاکنید.