امیرعباسمونامیرعباسمون، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

☂عزیزکم امیـــــــــــــــرعباسم یه قطره از بهشت☂

مادرانه ها

1393/5/14 11:50
879 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امیر عباسم سلام نفسم عزیزم یعنی الان تو چند سالته که اینارو میخونی فدای چشمای قشنگت

یعنی من زنده می مونم قدکشیدنتو ببینم مامانی/فقط بدون هرجا باشم دلم وفکرم وتمام ذهنم مال

وجودتوست عزیزم حتی اگر یه روز نباشم.

امیر مامان  هیچوقت به دوست داشنم نسبت به خودت شک نکن من جونمم برات میزارم تا تو بهترین باشی

گاهی  تصورت که میکنم موهای بلند و لختت رو تو خیالم شونه میکنم آره من دوست دارم موهای قشنگت

بلند باشه و وقتی دستم میندازم تو موهات کلی کیف کنم.

دیشب بدترین شب و دردناکترین شب باهم بودنمون بود اما تو همش با تکونای قشنگت و بالا پایین

پریدنت میگفتی مامانی من خوبم من مردونه کنارتم من بامعرفتم مامانی.

منم تو گریه هام برات میخندیدم و خداروشکر میکردم  که تو هم دوستم داری و بیش از حد برام تکون میخوری.

دیشب به خاطر حال نزارم که شامل درد پای راستم وباسن وکمرم و درد شدید معدم بود

قدرت تهیه شامو نداشتم وبابایی برامون پاچه خرید و واسه خودش مرغ .

حسابی بدون نون خوردیم و اما درد ها بیشتر و بیشتر میشد واین وسط تو واسم دلبری میکردی

تا من دردام یادم بره.

تو رختخواب که رفتیم سعی کردم بخاطر بابایی کمتر ناله کنم تا خوابش ببره

اما تا صبح من و تو کنار هم بیدار بودیم و من درد میکشیدم تا اینکه دم صبح معدم روون شد و دل پیچه

شدید و بد مزه شدن زبونم و دردای تازه... که دیرتر راهی سرکار شدم و سر راه دوتا موزم خریدم

تاهم بشه صبونم هم روون شدن دلم بهتر بشه.

کلا یه اوضایی شدم فعلا دردام کم شده ولی قطع نشده/دیشب خواب میدیدم با مامانم

و خواهرم رفتیم بازار و داشتیم سیسمونی میخریدیم.تو خواب ذوق مرگ شده بودم و نیشم باز بودخندونک

بدون امیر عباسم هر دردی رو تحمل میکنم و دارویی نمیخورم چون عاشقانه فقط میخوام تو خوب باشی/

مـــــــــــــــــــــــادرانه دوستت دارم پسرم.

دوستای گلم من همیشه دعاگوی تک تکتونم شماهم منو یادتون نره حتی اگه دیر آپ کردمبوس

 

پسندها (6)

نظرات (7)

یه رهگذر = مژگان
14 مرداد 93 12:28
خدا بد نده عزیزم. ان شاالله حالت هر چه زودتر خوبه خوب بشه و امیرعباس قشنگت به میمینت خوب شدن حال مامانیش بالا پایین بپره و شما هم هی پشت سر هم ذوق کنی. مراقب خودت و میوه بهشتیت باش.
بــــــــــــاران
پاسخ
مرسی عزیزم
مهسا خانوم
14 مرداد 93 19:18
سلام خاله جانم. چه زیبا نوشتی.خیلی پست خوبی بود. ایشالله این زمان زودی سپری میشه .امیر عباس جان میپره تو بغلت وبیشتر وبیشتر ذوق میکنی. وایشالله زودتر خوب شی خاله ی خوش ذوق ومهربونم این گلا برای شما وامیر عباس جان
بــــــــــــاران
پاسخ
مهساخانومی گل سلام فدات شم عزیزم خیلی لطف داری گلم مرسی از دعاهای قشنگت عزیزدلم
فاطمه ع
14 مرداد 93 19:45
ای وای عزیزم ان شاا.. بهتر میشی برو پیشه دکتر خوب دعاگو هستیم بیخبر نزار مارو
بــــــــــــاران
پاسخ
فدات شم مهربونم الان خیلی خوبترم/بارداری این چیزارو هم داره دیگه حالا شما اول راهی انشااله که بی دردسر طی کنی این مراحلو
فریبا
15 مرداد 93 11:13
عزیزمممممممممممممممممممممممممممم اینا همه طبیعیه به قول باران میخواهی هیکلت توپ باشه دردم نکشی ولی مادر بشیانشالاه دامادم تا بقیه راه رو با مامانشششششششششششششششششششششش میاد و منو خوشحال میکنه مبارک چیزای خشملشششششششششششششششش
مامان بردیا اریایی
15 مرداد 93 18:43
سلام انشالله امیر عباس نازتون رو به زودی زود بغل میگیرین امیننننننننننننننننننن دوست داشتین به ما سر بزنین ممنون میشم
بــــــــــــاران
پاسخ
سلام ممنون چشم با افتخار
مامان آرشیدا
19 مرداد 93 11:34
انشاالله بهتر باشی . مامان خوب صبحونه خوب بخور اخه موزم شد صبحانه . انشاالله پسر گلت صحیح و سالم بدنیا میاد و هر روز از بزرگ شدنش و شیرینهاش لذت میبری.
بــــــــــــاران
پاسخ
خداییش خوب میخورم مخصوصا صبونه رو اما اون روز روت گلاب شدید بیرون روی گرفته بودم وموزم خوب بود برام/مرسی که سر زدید
مامانی
20 مرداد 93 10:45
سلام باران جون خوبی امیرعباست خوبه کجایی خانومی خبری ازت نیست
بــــــــــــاران
پاسخ
سلام گلم هستم شکر خوبیماومدم وب جدیدت جای نظر نبود