امیرعباسمونامیرعباسمون، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

☂عزیزکم امیـــــــــــــــرعباسم یه قطره از بهشت☂

آخر هفته ی دوست داشتنی

1393/6/22 11:07
734 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامان فدات بشم دیگه روزهای آخره که میام دفتر منو ببخش عروسکم/

فدای تکونای قشنگت که حالا عین نفس بهشون عادت کردم و دیر کنن نفسم بالا نمیاد/

پنجشنبه بابایی به قول خودش وفا کردniniweblog.com و مارو برد خرید تا اینکه اولین تیکه لباستو niniweblog.com

خودش خریده باشه niniweblog.com

یه سرهمی گرم وناناز برات خریدیم و چند تیکه هم لباس خیلی خشگل که بابایی عاشق شلوارهای

خشگلشونه...

همه ی سیسمونی هارو سر زدیم وتقریبا"قیمت چیزهایی رو که میخوایم جزو سیسمونیت باشه رو

گرفتیم.تخت وکمدتم پسند شد همونی که خودم میخواستم بود که از سفارش تا تحویل 20

روز طول میکشه/niniweblog.com

پنجشنبه رو به خوشی گذروندیم طوریکه من از ذوق لباسات خواب به چشمم نمی اومد

وبارها سراغشون رفتم وبغلشون کردم وبوسیدمشون.

روز جمعه بابایی یه چلو گوشت خوشمزه برامون درست کرد شبش هم در حال خوردن شام بودیم

که گوشیم زنگ خورد مامان مهدیار بود خانمی که همسرش با هادی همکار بود

گفتن که یکهو تصمیم گرفتن برن پارک ارم...

اولش قبول نکردیم ولی بعد اصرار کردن و رفتیم

امانه ارم به پیشنهاد من رفتیم فرحزاد به عشق ترشک ها وآلوچه ها

و وااااااااای چقدر سرد بود و سرما به جونم رفت و دل درد وکمر درد گرفتم

ولی زیاد به روی خودم نیاوردم اونا با اینکه شام هم خورده بودن بازم جوجه وکبابی

زدن بابا هم که عشق جوجه که انصافا با انگولکی که زدم خوشمزه بود

منم یه زغال اخته ترش خوردم که زبونمم زخم کرد خخخخخخخخخخخniniweblog.com

دیشبم به این منوال گذشت وباباییت به همکارش با خوشحالی و غرور تمام گفت که

پسر دار شده هی حالمو میپرسید همش میگفت ببین چیزی دلت نمیخوادniniweblog.com

از پله های رستوران مواظبمون بود ودستمو ول نمیکرد چون پله هاش سنگی و خیس بود...

تو همه جا با مایی پسر نازم از دیشبم برات عکس گرفتم و حتما نشونت میدم.niniweblog.com

 

 

پسندها (8)

نظرات (7)

مامان ریحان
22 شهریور 93 11:55
رمزو برات فرستادم عزیزم ولی یادم رفت تیک خصوصی بزنم خداروشکر که حالتون خوبه، خیلی حس قشنگیه لباس خریدن برا عزیزدل منم همش میرم سراغ لباس دخمل عزیزممراقب خودتون باشید
یه رهگذر = مژگان
22 شهریور 93 12:05
وقتی میگی روزای آخره که میای اینجا دلم میگیره. من که هر روز میام سر میزنم. خیالت راحت!!!
فاطمه ع
22 شهریور 93 12:26
سلام عزیزم همیشه به گشت و گذار باشه عزیزم خدارو هزار بار شکر که امیرعباس انقد بابایی خوبی داره البته مامانشم خیلی خانمه خوش باشید همیشه
زهرا
22 شهریور 93 14:14
سلام باران جون. ايشالا خاطرات خوش در كنار هم بودنتون رو بنويسي, يه خانواده شاد سه نفره. ايشالا هميشه تو تمام وجودتون احساس شادي كنيد عزيزم
بــــــــــــاران
پاسخ
فدای تو زهرا جووووون خوشحالم وبت تعطیل نشد الهی تو هم به زودی از یاسمینت بنویسی
مهسا خانوم
22 شهریور 93 21:46
اخییییییییی.خاله جون نمیتونی عکس لباسه رو بزاری؟؟؟؟؟ من خیلی دوست دارم ببینمشون. راستی ناراحت شدم از اینکه دیه دارین میرین.
بــــــــــــاران
پاسخ
عزیزم همه رو انشااله تو یه پست میزارم /عززززیزم دعام کن با دل پاکت
مامان
23 شهریور 93 10:55
وااااااااااااااااااااای سیسمونی.ان شاء الله بیاد سالم و صالح و همه چیزایی رو که براش خریدینو استفاده کنه بخوشی حتما عکساشو بزاری خانومی.منم دلم ضعف میره واسه دیدن سیسمونی نی نی گولوها ای جووووووووووووونم.مبارکش باشه
بــــــــــــاران
پاسخ
عزیزمممممممم انشااله سیسمونی پسل ناز شمارو هم ببینم چشم حتما عکس خریداشو میزارم
مامان پارساو حلماجونی
24 شهریور 93 12:37
ایشاالله همیشه خوش باشین عزیییییزم لباساتم خیلی خوشگلن شازده کوچولو ایشالله بسلامتی بیایو بخوشی بپوشیشون
بــــــــــــاران
پاسخ
ملسییییییییییییییی خاله خوبه که با وایبر میتونیم عکسامونو نشونتون بدیم