بارانکم
نازکم رویای قشنگک ذهنم مبادا بمانی در افکارم ببار و بدان در واقعیت تو را همچنان ستایش میکنم از زمین
نترس روزگارش بد نیست بابایی هنوز تشویش حضورت را دارد اما من در اوج خواستنت ذجه میزنم گویی
دارمت عروسکم وتو بالایی بالای بالا قدم نمیرسد گلکم به مادر ی بودنت.میدانی تو خلوتم را زیر پاهای ریزت
به مهمانی رویاها میبری تو بهترین قدمت را بگذار بوسیدنش با من بوییدنش بامن دخملکم پسملکم من
سالهاست در سکوت مینویسم واین روزها چه شد که دارم تورا روی کره آبی رنگ مانیتورم فریاد
میکشم.آسمان بر من ببار دلتنگ بوی خاکم ببـــــــــــــــــــــــــــــــــــاربرتن بی جانم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی