امیرعباسمونامیرعباسمون، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

☂عزیزکم امیـــــــــــــــرعباسم یه قطره از بهشت☂

فقط بخوان و حس کن زیر بارانی

1392/7/9 11:19
478 بازدید
اشتراک گذاری

.

پنجره ی باران خورده ات را باز کن

چند سطر پس از باران

چشمهایم را ببین که هوایت دیوانه شان کرده

دلم برایت تنگ است

.

.

.

همچون باران باش ، رنج جدا شدن از آسمان را در سبز کردن زندگی جبران کن . . .

.

.

.

نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد

ولی باران نمیدانند که من دریایی از دردم

به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم . . .

.

.

.

اندکی عاشقانه تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند . . .

.

.

.

بغضهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد

صدای خسته ی قلب من است که از چشمان آسمان بیرون میریزد . . .

.

.

.

مثل باران چشمهایت دیدنی است /٬ شهر خاموش نگاهت دیدنیست

زندگانی معنی لبخند توست /  خنده هایت بی نهایت دیدنیست . . .

.

.

.

اگر میدونستی چقدر دوستت دارم

برای اومدنت بارون رو بهانه نمیکردی

رنگین کمان من

.

.

.

در حسرت موجم ، باران کفافم نیست

درمان درد من ، باران ِ نم نم نیست . . .

.

.

.

.

 

باران که می بارد تو در راهی /  از دشت شب تا باغ ِ بیداری

 

از عطر عشق و آشتی لبریز /  با ابر و آب و آسمان جاری

 

تا عطرِ آهنگ تو می رقصد /  تا شعر باران تو می گیرد . . .

 

.

 

.

 

.

 

باران رحمت خدا همیشه می بارد

 

تقصیر ماست که کاسه هایمان را برعکس گرفته ایم!

 

.

 

.

 

.

 

قطره بارون ممکنه کوچک دیده بشه ٬ اما یک گل تشنه ٬ همیشه منتظر باریدنشه

 

یک اس ام اس ممکنه ساده برسه ٬ اما قلب فرستندش خیلی به یادته . . .

 

.

 

.

 

.

 

چه سنگین گذشت عصر بارانی ام

 

گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را

 

گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود

 

تا حرفهایم

 

در بستری از بغض بخوابند

 

.

 

.

 

.

 

حس میکنم روی صورتم دنیا چکه میکند

 

حس میکنم قطره قطره, نم نمک عاشقم میکنی

 

بارون که میبارد هوا تر میشود تا تو چشمک بزنی

 

بارون که میبارد باز با ترانه یا باز بی ترانه من عاشق تر گریه میکنم و رو به آسمان فریاد میزنم

 

دوستت دارم

 

.

 

.

 

.

 

وقتی دلم برات تنگ می شه میرم پشت ابرها زار زار گریه می کنم

 

پس یادت باشه هر وقت بارون میاد دل من برات تنگ شده . . .

 

.

 

.

 

.

 

باران از راه رسید ، عشق را دوباره در مزرعه ی خالی تنم پروراند

 

زندگی را در آسمان آبی چشمم حس کرد ، ناگهان پایییز عشقم از راه رسید

 

آری رفت ولی هنوز قلبم برای اوست

 

.

 

.

 

.

 

زیر باران با یاد تو میروم ، به دنبال جای پای تو

 

تو را می پرستم من شبانه ، برای لحظه های شادمانه

 

برای با تو بودن صادقانه ، می آیم من به پیشت عاشقانه

 

به تو دل بستم من شاعرانه ، اما افسوس از درک زمانه

 

چه زیباست راز زمانه ، اگر زندگی باشد یک ترانه

 

.

 

.

 

.

 

میدونی چرا بارون از پشت شیشه قشنگ تره

چون بدون اینکه خیس بشی احساسش میکنی

مثل دیدن گریه کسی که خیلی دوستش داری ، همینطوره مگه نه

.

.

.

این منم پنهانترین افسانه ی شبهای تو / آنکه در مهتاب باران شوق پیدایی نداشت

خواستم تا حرف خود را با غزل معنا کنم / زیر باران نگاهت شعر معنایی نداشت . . .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)