امیرعباسمونامیرعباسمون، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

☂عزیزکم امیـــــــــــــــرعباسم یه قطره از بهشت☂

مادری منتظر باران...

1392/6/2 12:28
273 بازدید
اشتراک گذاری

مادر بارانی

 

سلام بارانکم...نازکم پشت شیشه بهت زده باران گرفته ذهن پرتشویش این روزها

خیالی که از تو بگذرد زخم نیست جانکم تسلای روح است به وسعت یک پنجره خیس

وهو که میکنم تصویر تیره غم نمیگزاردم تا بیشتر بمانم با روح آشفته و درگیر یک فاصله ام

فاصله ام از نگاه آسمانی تو که هنوز به وصال دلتنگیهایم نرسیده وپشت ابرها می لولد/

بارانکم من از تمام  دل مشغولیهایم چیزی ندارم جز تو وسایه چشمه ای که در زندگی ام

می خروشد وحیرانم از رابطه ام با حیات آبی رنگم که تماما با آسمان پیوند التماس دارد که

 ببارد که بخروشاند که مرا به تو بارانک بپیوندد بارانکم مادرت را تو بارانی کن و با آسمان

آشتی ده من منتظرم جانکم...

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان پارساجونی
2 شهریور 92 12:35
انشالله به زودی رود یه کاکل زری یا ناز پری قسمتت میشه عزیزم
من میرم حرم امام رضا(ع) وحتما به یادت هستم انشالله همین روزا میطلبنتون با اجازه لینکتون کردم


سلام فدای تو عزیزم ممنون از لطفت گلم خوشحالم میکنی بازم بیای سلام منو به آقا برسون
رویا
2 شهریور 92 13:15
سلام باران جان ببخش چند روزی رو نبودم . اومدم نوشته هات رو دیدم خیلی جالب بود برام . قلم قشنگی داری نویسنده ای ؟ باشه عزیزم همش همینجا حرف میزنیم نه توی خ . خدا کنه که آرزوت براورده بشه / قربونت برم .




سلام رویاجونم وبت رو بزار بهت سربزنم/من وهمسرم انجمن ادبی ای هستیم ولی کتابی فعلا چاپ نکردیم/البته نوشته هام اونقدرهاهم قابل قبول نیست به هر حال دردو دله تو لطف داری/بازم بیا گلم