یه درد دل کوچولو با آسمون وخدا
آسمان جادو نمی خواهم
ببـــــــــــــــار
کاسه ام خالی تراز خالی رو به توست
برمن ببــــــــــــار
این همه سیلاب درکوچه ها
حاجتم را قطره ای در کاسه ام پر نهان
دیده ام اشک است بر دلم غم
ای تمنای زیبا تا به کی صبر ایوبم نشیند در سینه ام
کو کجاست عاقبت های به خیــــــــــــــــر
من کجایم ای خدا/ این کاسه ام از گدایی پر نیاز
شکرت به جاست کافر نبودم ای خدا
مادرم جانم همسرم خانه ام مالم این تنم
همه راشکر ای خدای من
این شده عاقبت بندگی
این گدائی
این التماس
تو میدانی سرتا پایم بافته شدم از آه
گر ندادی بازهم گدائی میکنم
گردهی بازهم محتاج توام
توصلاحم رامیدانی
گرندادی
بیاموز م رسم صبر
ای رب مهربانم
مبرازیادم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی