امیرعباسمونامیرعباسمون، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

☂عزیزکم امیـــــــــــــــرعباسم یه قطره از بهشت☂

خواهی رسید...

1392/6/12 12:53
259 بازدید
اشتراک گذاری

 

تو خواهی بارید لحظه ای که از آسمان خدا نگاهم را بپذیرد و

اولین قطره ام بر دست من خواهی چکید

بهار عمرم خواهی شد

درتو خواهم زیست

درتو به صبح خط کشی شده زندگیم رنگ خواهم داد

توبرمن هوای رهایی را خواهی آموخت برای تو مینویسم عمر یک دانه ام

تویی که از راه خواهی رسید ودر من اتراق میکنی ومن با نفسم تورا فارق میشوم

وتو از جان من به چشمان من میرسی و میشوی دردانه دو چشم من وچشمه...

وهردو عاشقانه تورا زندگی میکنیم...

آسمان زندگیم روزی از غرش باران به تمام شهر سور میدهد

ومن زیر باران با لباس احساسم به نماز شکر می ایستم...

تودر راهی وخواهی رسید با اولین باران....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

ROYAL
9 شهریور 92 18:50
سلام بارونم ...
میسی که اومدی خیلی ذوق کردم
و صدالبته سوپرایز شدم اخه تازه میخواستم
ادرس وبتو بگیرم ک یهویی بارون خانم که ستاره سهیل شده بود پیداش شد.
بارون راستش اول که فقط با چش یه نگاه گذرا به وبت انداختم تو دلم گفتم من از این وبلاگ هیچی نمیفهمم بهتره نخونمش اما نمیدونم چیشد که یدونه از پست هاتو خوندم و دیه نشد که از بقیش بگذرم واقعا وبت خوشمله
بهت تبریک میگم . همین جا هم از خدا میخوام هر چی صلاحتون هس به تو و اقات
( اقای چشمه سلام عرض شد قربان)
بده. امروز یکم پرحرفی کردم همین جا قول دخترونه میدم دوباره بیام فعلا خدافظ.
به خدام میسپرمتون..


فدای تو گلم منت رو سرم گذاشتی تشریف آوردی
مامان پارساجونی
10 شهریور 92 1:33
خیلی زیبا و با احساس مینویسی مامان آینده
سحر
10 شهریور 92 11:41
ممنونم باران جونم خیلی لطف می کنی اگه جز 5 رو تا5شنبه بخونی ممنونت میشم




جزء 5 راتا غروب پنجشنبه میخونم وتقدیم روح آرام خواهرت میکنم انشااله لایق باشم به دستش برسه


ROYAL
10 شهریور 92 11:56
دوباره سلام بارونم
اولا منت نبود سعادت داشتم که به وبت اومدم
دوما یه چیزی بدجور ذهنمو درگیر کرده.
احساس میکنم برای اینکه به باورت که همون یه فرشته کوچولو و حس قشنگ مادر شدنه برسی از زندگی عادی خودت فاصله گرفتی .
به یه در نامرئی خیره شدی و منتظری یهو باز بشه و اون فرشته کوچولو بپره تو بغلت.
بارونم من هنوز در حدی نیستم که بخوام راهنماییت کنم اولا خداکنه احساسم درست نباشه دوما اینم بدون انتظار هم در نوع خودش شیرینه . خدا صلاحتو بهتر از هرکس دیگه ای میدونه. امیدوارم زندگیت فقط توی انتظار و چشم به راهی خلاصه نشه. توکه به خدای مهربونمون اعتقاد و باور داری نباید تو دلت غم باشه . وقتی سپردی دست خدا مطمئن باش در بهترین زمان ممکن از بارون رحمت خیس میشی.گلم به زندگیت برس و از ثانیه ثانیه زندگیت بهترین استفاده رو ببر مخصوصا با همسرتون که اینطور از نظراتش پیداست اقای خیلی محترم و شریفی هستن این خودش یه نعمته که نصیب هرکس نمیشه.
موفق باشی گلم به خدام میسپرمت..


سلام عزیزم متوجه نشدم منظورت از درب نامرئی چیه گلم.من دارم باعشق انتظارشو میکشم وامیدوارم دربی وجود داره واون درب لطف خداست ما هیچی تو زندگیمون جز یک قه قه ریز کم نداریم من گاه به گاه غمگین نبودنشم واین حسی هست که دلیلش را فقط من میدانم در غربت وتنهایی این حس من رو بیشتر اذیت میکنه...من عاشق همسرم هستم که ازش حاصل عشق میطلبم فرزند من تو قلبمه آیا بدون قلب میشه زندگی کرد واون رو دور انداخت وبه زندگی خودت ادامه داد.ممنون گلم بخاطر دلگرمیات ممنون که اومدی.........
نیلوفر
10 شهریور 92 16:42
از آشناییت خوشحالم باران جان

امیدوارم هرچه زودتر انتظار تلخت به شیرین کامی به پایان برسه. موفق باشی


فدای تو نیلوجون
مادر
10 شهریور 92 18:28
سلام دوست عزیز ممنون از حضورتون با افتخار لینک شدید


سلام ممنون گلم
مامان مریم
10 شهریور 92 20:46
سلام بارانم . . . پیغامت به گوش آسمان رسید. به مسافری که دارم سپردم نامت را بلند صدا بزند تا مسافرت زودتر سربرسد. بارانی که شدی بدان خیس تر از باران چشم های من بود که انتظار را به جانش دیده بود. باز هم به خانه ی ساده ی ما بیا ... قدمت سبز است .


سلام ممنون مادر آسمانی عزیز