اولین نقش تو ترنم عشق
سلام بارونک سلام قطره ی کوچولوی من
دیروز دکترم نبود گفتن 5 شنبه میاد اما من دیگه طاقت لحظه شماری نداشتم
وبرای دیدن شما شمردن ثانیه ها سخت میگذرد
خودم رفتم سونو گفتم باردارم یه سونوی آزاد میخوام
کمی با عشق کمی با استرس ودرآخر با توکل به خدا پشت در سونو نشستم
ودیگه دیدن زنهای باردار چنگ نمی انداخت به دلم وبرعکس دلم قنج میرفت/
الهی حال من نسیب همه ی منتظرا بشه
بالاخره صدام کردن
آقای دکتر مهربونی معاینم کرد بسیار خوب وبا جزییات به سوالاتم جواب میداد و اونم لبخند میزد گفت
وای این چقدر ریزه بعد با حوصله دستگاه دقیقتری نصب کرد گفت حیفه نبینیش
الهی فدات شم الهی قربونت برم کنجد مامان تو واقعا یه قطره ی بارونی یه کوچولوی
پر از عشقی عسلم الهی فدای سوراخ چشمات بشم که یه لحظه دیدمشون
تو این شکلی بودی مامانی
اللهم صل علی محمد وآل محمد
و اینم عکس سونو عشق مامان
کوچولوی مامان تو هنوز 4 ونیم هفتته/خدارو قسم میدم به همه ی مقدسات عالم
به پهلوی شکسته ی بی بی فاطمه تورو برام نگه داره و من هفته دیگه با شنیدن صدای قلبت
از نو متولد بشم/