امیرعباسمونامیرعباسمون، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه سن داره

☂عزیزکم امیـــــــــــــــرعباسم یه قطره از بهشت☂

پایان ماه دوم بودنت عزیزکم

1393/2/16 13:40
404 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی قطره های باران روی گودی صورتت می غلتد وتو تمام تنت را از یاد برده ای

وتو حالا میخواهی نباشی تا که یکی باشد میخواهی به کمای فراموشی روی

اما یکی از تو در تو به آرامی جوانه بزند.

می خواهی چون سیمرغ مادر در خاکستر خودت رها شوی ولی یک وجود از تو

به وجودت نقطعه ی آغاز بدهد.

تو میروی بالای قله ای که از عشق فراتر است ومادری برای یک جنین دوماهه چیزکمیست

ومن چیزی فراتر از تو میطلبم چیزی فراتر از دوماه میخواهم تکان هایت را حس کنم

درد آمدنت را بچشم

صدای گریه ات را ومکیدن شیرت را

گره کردن انگشتان نحیفت

ذره ذره بزرگ شدنت...نامت را...دندان درآوردنت...

قدم های اولت بزرگ شدنت عروس یا دامادکردنت

برمن رحم کن خدای من

من فقط برتو دخیل بسته ام ...

عزیزم خوش نشین درمن

یک دوشنبه ی تلخ خون از من دفع شد ومن گریان دنبال دکتر ونبودن یکی که خیالم را راحت کند

وبعد کمردرد و دل درد شدید آماده نبودم نه هیچوقت برای نبودنت آماده نیستم

تمام آن شب با التماس به خدا ودرد گذشت فردایش حالم آنقدر خوب بود که گویی از اول دردی نبود

اما دوروز بعد با نشان دادن سونو به یک ماما دنیا بازهم خاکستری شد

وتو بازهم روی قله ی عشق نشستی تا من باز تورا از دور ببینم

خانم احتمال سقطت بالاست اصلا شاید بچت مشکل داشته باشه زودتر از اینها باید تشکیل میشد.

از حرف آخرش خنده ام گرفت خنده ای تمسخر آمیز آخر من اواخر اسفند اقدام داشتم چطور انتظار دارید

این از بهمن تشکیل شده باشه...

این آخرین ملاقات من با این ماما بود

وقرار شد برم پیش همون متخصص قبل بارداریم...

خودم حدس میزنم لخته پشت جنین دفع شده که کمردرد ودل دردم تموم و لکه هام قطع شدن.

تو رشد تو نازنینم شک ندارم وبه خدا سپردمت...

عزیزم امروز ماه دوم تموم شد از هفته پیش حالت تهوع هام شروع شده خیلی حالت بدیه همراه سرگیجه وضعفه

تمام بدنم عین نبض میزنه/افدای یه تارموت هرچی دوست داری از وجودم بردارو رشدکن/از فردا به امیدخدا وارد

سومین ماه باهم بودنمون میشیم ماهم دل مامانو همچنان سفت بچسب/

 خودت داری میفهمی چقدر برای داشتنت جنگیدم ومیجنگم میدونم گریه هام اذیتت کردن

منو ببخش گلم...

شما الان اندازه یک توت فرنگی هستی/یک توت فرنگی خوشمزه niniweblog.com

صبح خیلی زود که هوا هنوز گرگ ومیش بود با یه گرسنگی خیلی زیاد از خواب پاشدم روی هادی رو کشیدم

 دو لقمه نون وپنیر باخرما خوردم وباز خوابیدم وساعت 8 بازهم با حالت تهوع بیدارشدمniniweblog.com

شکر خدای مهربون که همیشه دستمو گرفته بهت قول میدم تا سونوی ان تی دیگه نبرمت تو حجم پراسترس

سونوگرافی /niniweblog.com

برای همه ی منتظرا این نگرانی های مادرانمو شدید آرزو میکنم الهی سرت بیاد فریبا که واسه نی نیت همش

الکی الکی نگران باشی الناز ببینم روزایی که همش بیخودی مثل من نگران نی نی تو دلت بشی

و همه ی شما منتظرا الهی همش حالت تهوع بگیرید ونی نیتون اذیتتون کنه ....niniweblog.com

 

و بعدش بگید آخش این سه ماه هم به سلامتی تموم شد

 

حالا مرحله به مرحله هی دعاتون میکنم شماهم منو دعا کنید اما مثل من بدجنس نشیدا بگیدالهی زودی نگرانی

هام تموم بشه که میدونم نمیشه

این پست رو با عجله نوشتم ملتمس دعای همتون هستم...

 

 

پسندها (2)

نظرات (37)

آرزو مامان محمد
14 اردیبهشت 93 17:18
سلام عزیزم خوشحالم که حالت خوبه و همچنین حال جوجت ایشالله این ماه هم تموم میشه و همه نگرانیات تموم میشه مواظب خودت باش و خوب تقویت کن خودتو. من لینکت کردم اشکالی نداره که از نظرشما؟
بــــــــــــاران
پاسخ
سلام خانمی شما افتخار دادید لینک کردید بهتون حتما سرمیزنم مرسی از حضورتون
فریبا
14 اردیبهشت 93 18:31
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عشقممممممممممممممممممممممممم خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خداروشکرررررررر که همه چیز داره به خوبی پیش میره قربونت برم نگران نباش اون ماما مطمئنن خنگول بوده به خودت حسابیییییییییییییییییییییییی برس مرسیییییییییییییییییییی از اینکه به یادمی منم قابل باشم دعاکوتم دوستم انشالااه تمام خوبی هاشو تجربه کنییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دوست دارم
بــــــــــــاران
پاسخ
عززززززززززززیزم آره تو راست میگی/چشم مرسی که دعام میکنی انشاالله بارداری وهمه دلشوره هاش سرت بیاد
مامان صدرا جیگر
14 اردیبهشت 93 19:03
سلام باران جان من همیشه پستاتو می خونم البته با اجازت از این به بعدم اگه اجازه بدی برات کامنت میزارم اگرم دوس داشته باشی می خوام تو لینک دوستات باشم.اگه خدا جون قبول کنه همیشه برات دعا می کنم خدا رو قسم میدم به پاکی و معصومیت همه ی نی نی ها که نی نی تو برات نگه داره اصصصصصصصصلا نگران نباش خدا مهربون تراز اونه که ما فکر می کنیم خودش مراقب خودتو نی نی تو شوشوت هست هر مامایی هرچی می خواد بگه.
بــــــــــــاران
پاسخ
عزیزم سلام خواهش میکنم افتخار میدی میای به وبم چشم لینک میکنم فقط یکم وبم دچار مشکل شده ولی در اولین فرصت از دوستی باشما حتما خوشحال میشم وتو لینک دوستام میزارم/ممنون بخاطر دعات عزیزم
مامان صدرا جیگر
14 اردیبهشت 93 19:07
مثل هیچکس
14 اردیبهشت 93 19:12
باران جونم خیلی خوب همه استرسهای مادر رو نوشتی همه زندگی ما با استرس ونگرانی میگذره که اگه اینهمه دلواپسی نبود شاید اصلا بهشتی زیر پای مادرا نبود خدا خودش یه چیزی میدونسته که به ما مامانا بهشت رو امانس داده . ایشالا به حق فاطمه زهرا همه منتظرا با اومدن فرشته زندگیشون دلشون شاد بشه واینهمه نگرانی واسترس شیرین رو تجربه کنن
بــــــــــــاران
پاسخ
فدای تو دوست عزیزم
الــنـــازجوون
14 اردیبهشت 93 21:26
باران عزیزم تبریک بخاطر تموم شدن این دوماه....به یه چشم بهم زدن یه روز میبینی فارغ شدنت رو تبریک میگیم و کلی خوشحالیم عزیزم....شکرخداکه انقد باخدایی همون خداخم فرشته کوچولوتونگه میداره..وای باران جون انگار دارم نزدیک میشم به هدفم یه امیدایی دارم توکلم به خداست اما این ماه اصلامنتظرخبرمادرشدنم نباش انشالله ماه اینده.....بوووس
بــــــــــــاران
پاسخ
ممنون عزززززززززززززیزم انشاالله
مامان النازي
15 اردیبهشت 93 0:32
خدارو شكر عزيزم ايشالاه تا اخرش ديگه به خيرو خوشي ميگذره و ني ني نازت ديگه تو رو اينقدر نگران نميكنه مراقب خودت باش گلم
بــــــــــــاران
پاسخ
مرسی مامان الناز خدا دخمل نازتو حفظ کنه
راضیه
15 اردیبهشت 93 8:53
سلام باران جان ایشالله بقیه دوران بارداری هم به خوبی و خوشی سپری بشه و خداییکه بهتون این فرشته رو داده مواظبشم هست نگران نباش
بــــــــــــاران
پاسخ
ممنون عزیزم بله امیدبه خدا
مامان
15 اردیبهشت 93 9:39
باران عزیزم مطمئن باش که نی نی خوبه خوبه .راستی باران جان اسم دخملی و پسملی را چی میخوای بزاری؟ به منم سر یزن مراقب دخملی یا پسملی هم باش. بگو خاله مهربان میبوستش
بــــــــــــاران
پاسخ
فدات شم عزیزم ممنون انشاالله مرسی خاله جون نذر کردم اسمشو بزارم امیر عباس نمیدونم ولی حدس میزنم پسرهستش واسم دختر انتخاب نکردممرسی خاله جونیش/الهی نی نی خودت گلم
فاطمه
15 اردیبهشت 93 11:02
سلام بارون جونم اصلا نگران نباش من الان وارد ماه پنج شدم اما ماه دوم و سوم هر رور صبح آمپول پروژسترون زدم طوری که وقتی آمپول رو میزدم از جای قبلی خون میومد هر شب هم شیاف پروژشترون میذاشتم دو ماه این کار رو انجام دادم! اما حواسم نبود که بچمو اونی که داده داره برام نگه میداره نه این داروها الان هم خدا رو شکر از تهدید به سقطی در اومدم و خیلی روزای خوبی رو دارم میگذرونم عزیزم فقط استرس نداشته باش و به دهنده اش بسپارش
بــــــــــــاران
پاسخ
الحمدالله که روزای خوبی داری من هیچ شیافی نزدم وآمپولی استفاده نکردم و فقط سپردم به خدا
فریبا
15 اردیبهشت 93 11:43
سلام بارونم و سلام به توت فرنگی کوچولوی خاله عزیزم ان شاء الله همه چیز به خوبی میگذره همینجوری قوی بمونو توکلت بخدا دعاگوت هستم عزیزم.خدا بهت ببخشه آمین
بــــــــــــاران
پاسخ
الهی خدا به تو هم ببخشه عزیزدلم ممنونتم همیشه
مامان
15 اردیبهشت 93 12:07
اگه دخملم شد خواستی نذرکنی میتونی نازنین زهرا بزاری .
مامان پارساجونی
15 اردیبهشت 93 12:09
عزیزم ایشالله که این 7ماهه دیگه هم به خیر خوشی میگذره و نی نی توپولیتو بغل میکنیخیلی مواظبه خودت باش سعی کن بیشتر استراحت کنی هیچ کاری واجبتر از سلامتی خودتو نی نی تو دلیت نیست منم همیشه برات دعا میکنم از امام مهربونیا خواستم که نی نیت سالم و سلامت بیاد تو بغلت عزیزم
بــــــــــــاران
پاسخ
فدای تو وامامی که تو همسایگیته ممنون عزیزم
مامان دینا
15 اردیبهشت 93 13:03
عزیزم من درست مثل تو منتظر نبودم واسه بچه دار شدن . ولی وقتی دینا تو ماه دوم اقدام به دل مامانش اومد و دکتر سونو هفته ششم رو دید گفت با مشکلی که تو داری ممکنه نتونی بچه رو نگه داری و مجبور شیم سقط کنی وشاید مجبور شی رحمت رو در بیاریم و شاید دیگه اصلا بچه دار نشی وخیلی تعجب کرد که چطور باردار شدی ..... منم ته دلم خالی شد با چشم گریون از مطب در اومدم به همسری گفتم من دیگه پامو اینجا نمی زارم رفتم از یه دکتر دیگه وقت گرفتم واسه 2 هفته بعد وقت داد با هزار خواهش تمنا وقت داد تو اون دو هفته نمی دونی چی کشیدم تا اینکه دکتر تازه ام خیالم رو راحت کرد گفت مشکلت جدی نیست وتا ماه پنجم احتمالا خوب می شه وقتی حرفهای دکتر قبلی رو بهش گفتم از تعجب شاخ در اورد . ولی خدا خودش کمک کرد همه چی به خیر خوبی تموم شد الان هم دینا سور مور گنده بغلمه این گفتم که زیاد به حرفها دکتر ها نمیشه اعتماد کرد چه برسه به ماما ها.....
بــــــــــــاران
پاسخ
مرسی عزیزم از اینکه تجربتو دراختیارم گذاشتی خدا نگهدار دخمل نازت باشه بازم ممنون
ترنم
15 اردیبهشت 93 14:53
سلام خانومی به خدا توکل کن هرچی خیره از خدا بخواه انشاالله نی نی نازت سالم بیادتو بغلت
بــــــــــــاران
پاسخ
ممنون عزیزم آدرس وبتو بزار برام
فاطمه
15 اردیبهشت 93 17:30
سلام عزیزم امیدئارم به امیدخدا تا آخرش خوبه خوب باشی زیاد نگرانی به خودت راه نده نی نی ناز داره دیگه
بــــــــــــاران
پاسخ
ممنون گلم چشم بله ناز داره
مامان نی نی
15 اردیبهشت 93 19:32
سلام عزیزم خداروشکر مطمئنم که هیچی نیست دکترا ازلکی فقط ادمو نگران میکنن بی خیال باشو به خودت برس مراقب نی نیم باش
بــــــــــــاران
پاسخ
فدات گلم چشم
مامان
16 اردیبهشت 93 8:55
دوسش نداشتی نظرمو؟
بــــــــــــاران
پاسخ
وا دوستم کدوم نظر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اسم دخمل رو میگی؟شما دعا کن صحیح وسلامت باشه چشم واسه اسم نظر همه رو میپرسم
مامان
16 اردیبهشت 93 13:11
شوخی کردم دوستم نی نی که سالم و سر حال در حال بزرگ شدن پیش مامانش هستش و هزار تا بوس از طرف خاله مهربون به نی نی دوست عزیزم باران
نیلوفر جون
16 اردیبهشت 93 17:27
خدا شکر که چیزی نشده مواظب خودت باش عزیزم
بــــــــــــاران
پاسخ
چشم ممنون
niloofar
16 اردیبهشت 93 19:00
باران جون خدارو شکر که دوماه به سلامتی طی شد. چشم به هم بزنی فسقلیت داره لگد میزنه و همه دنیا میشه مال تو. خدارو شکر که خطر برطرف شده. فقط مواظب باش سنگین بلند نکنی. باشه عزیزم؟ وااااااااییییییییییییی دوسه هفته دیگه میری ان تی. هورااااااااااااا
بــــــــــــاران
پاسخ
سلام نیلو جونم با دعاهای شما پناهم به خداست/چشم عزیزمممنون برامون خوشحالی مثل ما که واسه شما وارغوان کیف میکنیم
شمیم
16 اردیبهشت 93 21:32
از باریدن بارانت بی نهایت خوشحالم . کاسه ای دست بگیر و قطره ای را هدر نده
بــــــــــــاران
پاسخ
فدات عزیزم باتمام وجودم دارم اینکارو میکنم خداکنه توفیقشو داشته باشم
مامان ستاره
16 اردیبهشت 93 22:06
خدا رو شکر که وارد ماه سوم شدی انشاالله که به سلامتی نه ماه رو پشت سر میذاری خیلی مراقب خودت باش عزیزم ...
بــــــــــــاران
پاسخ
فدات عزیزم الهی آسمون زندگی شما هم زودی باران رحمت بباره
مامان
17 اردیبهشت 93 8:44
سلام باران عزیزم خوبی ?راستی شما خواهر دارید؟
بــــــــــــاران
پاسخ
سلام عزیزم بله دارم چطور گلم؟
پرتو
17 اردیبهشت 93 10:33
خدا رو شکر باران جونم که همه چی روبراهه ، الهی به حق بزرگی خودش که تا آخر بارداری و راحت بگذرونی و فرشتت و بغل بگیری آمین .
بــــــــــــاران
پاسخ
ممنون پرتو جان الهی زودی بارداری خودت
عشق مامان و بابا منتظرتیم
17 اردیبهشت 93 12:10
سلام خانومی خدا رو شکر که به جمع مامانا پیوستی عزیزم تو هم مشکل تنبلی تخمدان داشتی؟ چه جوری درمان کردی؟ ممنون میشم راهنماییم کنی
بــــــــــــاران
پاسخ
فدات شم عزیزم انشاالله شما هم به زودی میای تو جمع مامانا/برات کامنت گذاشتم گلم
حکیمه نیک بخت
17 اردیبهشت 93 12:12
باران جووون عاشق این حس مادرونت شدم.الهی که همیشه باهم باشین.سالم وشاد
بــــــــــــاران
پاسخ
فدات شم عزززززززززیزم ممنون الهی شما هم همیشه کنار هم خوشبخت وسلامت باشید
خاله
17 اردیبهشت 93 15:57
ایشالا به خوبیت این روزا هم تموم میشه و فرزند نازتو در آغوش میگیری صبوری کن......................
بــــــــــــاران
پاسخ
ممنون خالههههههههههههه
غزاله
17 اردیبهشت 93 22:07
ایشالا که چیزی نیست.دلتو به دست خوب کسی سپردی.برات ارامشو از صمیم قل شکستم ارزو دارم.
بــــــــــــاران
پاسخ
فدای قلبت عزیزم ممنونم ازت
فریبا
18 اردیبهشت 93 11:58
سلام چطوری باران؟چه خبر؟دکتر چ ی شدددددددددددددددد اس هم دادم ج ندادی
بــــــــــــاران
پاسخ
حرفاش با دو دلی بود امروز قراره باز سونو بدم/ببخش سایلنت بودم تاصبح
مامان
18 اردیبهشت 93 12:11
دوست عزیزم امیدوارم که آخر هفته خوبی داشته باشی
بــــــــــــاران
پاسخ
ممنون عزیزم انشاالله که همین طور باشه
فریبا
20 اردیبهشت 93 11:21
سلام باران خوبی؟خبری از سونوت ندادی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چی شدددددددددددددد؟نگرانتممممممممممممممممممممممممم
بــــــــــــاران
پاسخ
سلام گلم نمیتونم آپ کنم وبم مشکل داره/الحمدالله به خیر گذشت حالا چرا خمیازه میکشی
مامان راضیه
20 اردیبهشت 93 15:11
خدا جووونم تورو به همه مقدساتت قسم میدم که بارانکو واسه مامانو باباش و البته ماها نگه دار اونم صحیحو سالم عزیزم ان شاالله 7 ماه باقیماانده رو به سلامتی و خوشی میگذرونی
بــــــــــــاران
پاسخ
فدات شم مهربونم چقدر به این دعات محتاج بودم ممنون گلم خدا دلتو شاد کن الهیییییییی
عشق مامان و بابا منتظرتیم
20 اردیبهشت 93 15:26
سلام عزیزم من جوابتو توی وبلاگ خودت میدم، آز هورمونی دادم مشکلی نداشتم، آز پاپ اسمیر دادم خوب بود، شوهرم آز اسپرم داد همه چی خوب بود، عکس رنگی رحم گرفتم گرفتگی نداشتم، خلاصه که تنها مشکلم تنبلی تخمدانه ممنون از راهنماییت عزیز، حتما انجامشون میدم، برام دعا کن
بــــــــــــاران
پاسخ
پس خانم گل الحمدالله هیچ مشکلی نداری فقط وقتو از دست نده ودست به کار شو این قطره هم که بهت معرفی کردم مصرف کن حتما جواب میگیری
مامان
21 اردیبهشت 93 10:02
سلام عزیزم خوبی خانومی؟چه خبرها ؟نی نی گل چطوره ؟خاله مهربان میبوستش
بــــــــــــاران
پاسخ
سلام گلم فدات شم خوبیم گلم
نفیسه
21 اردیبهشت 93 13:19
سعيده مامان محمدمهدي
21 اردیبهشت 93 13:44
سلام باران عزيزم خداروشكر 2ماهش به سلامتي گذشت انشالله باقي مونده راهم همينطور به سلامتي بگذره و فرشته كوچولوت و سالم و سلامت بگيري بغلت
بــــــــــــاران
پاسخ
انشاالله با دعای شما مامان عزیز/فدات شم ممنونتم