آرامم میکنی...
تپش نبض متنم وقتی از تو میتپد آرامم میکند گویی تمام پرده های ابهام کنار رفته اند وسوسوی بادی روح نوازاز هوای آسمان تو می آید میخورد به صورتم...دلم مطمعن است مامانی اما پر التماسم تا بیایی. من آرامم از امید به آمدنت چون هرچه از زندگی خواستم تماما با زحمت بود عشقم را دانشگاه را شروع زندگی را... و حالا تورا...فدای چشمهای زیبایت که هنوز زمینی نشدن حتی نگاه نیامده ات تسلای دلند... وتوآرامم میکنی وخدا خودش آرامم میکند و اطرافیان بویژه دوستای جونم تواین وب...از حالا برایت خدارا شکر میکنم تو آرامشم تو پهنای زیبایی وسعت نگاهت را می ستایم... ...
نویسنده :
بــــــــــــاران
10:53