امیرعباسمونامیرعباسمون، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

☂عزیزکم امیـــــــــــــــرعباسم یه قطره از بهشت☂

یک همسر عاشق باشیم

یک زندگی عاشقانه داشته باشیم   از زبان یه همسر موفق:       برای همدیگر وقت صرف می کنیم 2 .همیشه در اتفاقات خوب و مهم   زندگی او را سهیم می کنم قبل از اینکه دیگران چیزی بدانند 3 .برای   قدرانی از محبت هایش نامه عاشقانه برایش می نویسم 4 .وقتی غمگین    است سعی میکنم ناراحتی اش را درک کنم 5 .در همه مراحل زندگی با   هم برنامه ریزی می کنیم 6 . یادداشتی محبت امیز برایش قایم می کنم و    او را راهنمایی می کنم تا ببینتش 7 .همواره مراقبش هستم و به نیاز   هایش توجه خاصی نشان می ده...
16 بهمن 1392

یک شب خوب وشروع یک روز برفی

سلام بارونکم سلام امید واقعی من که کنج آسمون به کمین یه معجزه نشستی. خشگلم تو نانازترین نی نی عزیزم دیروز وقتی مطمعن شدم دوستم حال روحیش خوب شده منم بهتر شدم چون شام داشتم غروب بعد کار رفتم مغازه دوستم نسرین هوا سرد بود اما به این سرزدنها دل خوشم منکه اینجا کسی رو ندارم بهش عادت کردم. تا قبل حرکت بابای کوپولت اونجابودم بعد که گفت راه افتاده رفتم خونه غذاروگرم کردم بخاطر مهمونی شب قبلش وشب نشینی خوب استراحت نکرده بود به همین خاطر بعد شام جلو تی وی خوابش برد ونوبت ظرف شدنشم افتاد گردن خودم. ظرفارو شستم وجمع وجورکردم بعدش از خودم پذیرایی کردم ومیوه وتخمه ولواشک خوردم هم با دوستم بامسج صحبت میکردم. ساعت 11 آقارو بیدارکردم که ...
15 بهمن 1392

تقدیم به شریک زندگیم تپش قلبم

سلام چشمه ی جوشان زندگیم/ببخش تمام این ماه ها پستی برایت نگذاشتم و خوب حس کردم کمرنگ شدن قدم هایت را در این وب/عزیزم برای نامه ی پر از مهر صبحت مرسی عشقم فدای یک تار مویت که هر روز عاشقترم میکنی/ فدای سردردهایت فدای درد دندانت که تحمل میکنی و من حریفت نیستم تا ترمیمش کنی/ بمیرم برای ذهن آشفته ات که درگیر این کسری لعنتی شده/ عشقم فریاد میزنم اگر تمام این 3 سال و7 ماه را اگر هرچه برای زندگیمان جمع کردیم کسر بیاری با جون ودلم عاشقانه فدای یک لحظه دیدن لبخندت میکنم/ تو دنیای منی و من بی شک بدون تو میمیرم این را همه میدانن توهم میدانی عمرم/ مرا بخاطر تمام بد خلقی هایم ببخش مرا بخاطر آرزوی بزرگم ببخش تو تکیه گاهم نیستی تو خود مفص...
14 بهمن 1392

تقدیم به همه ی مامانای منتظـــــــــــــــــــر

سلام به همه اونایی که اسمشون هم زخمه هم صبره هم تحمله هم گذشته سلام به همه اونایی که   بزرگترین آرزوشون دیدن دوتا خط صورتیه که موازی هم رنگ بگیرن و یه دنیا عشقو تو   وجودشون حس کنن سلام به اونایی که مامان نشدن اما دارن با نداشتشون حرف میزنن   قربون صدقش میرن خودشون محتاج عنایت خدان اما اول واسه دوستای دیگشون دعامیکنن   سلام به همه اونایی که تنشون شده کاکتوس خاردار از بس که زخم شنیدن ودیدن اما   باز سرپا وایسادن بی آب وعلفن اما بازم سایه دارن. سلام به همه منتظرایی که میان عاشقونه دل به دل بچه ای میدن که هنوز نطفه هم نیست اما هست تو تخیله ی زیباشون سلام به همه اونایی که صبورن ...
13 بهمن 1392

چند روزی که زیبا گذشت ...

سلام نازکم سلام پروانه ی قلبم سلام وجود مهربونم که هنوز نگفتی به من که خیال داری بیای عسلکم روز چهارشنبه 9/11/92 شام دعوت بودیم خونه همکار بابایی که احوال شما رو خیلی پرسیدن اما ما جوابی نداشتیم که بدیم آخه ماهم نمیدونیم شما کی قراره بیای پیش ما وشاید هنوز بلیط به مقصد قلبمون رو نگرفتی شاید هم... عزیزم قبلش با مهربون همسری بیرون قرار گذاشتیم بریم وکت چرم قهوه ای که من براش دیده بودم رو بخریم اولش راضی نمیشد میگفت تو این اوضاع کسری به دلم نمیشینه اما من راضیش کردم ورفتیم خریدیم وواسه مهمونی باهم ست کردیم / هوس قورمه سبزی کرده بودم و به هادی گفتم کاش شام قورمه سبزی باشه و دعام گرفت ویه قورمه سبزی خوشمزه خوردیم/ فردا حتما...
12 بهمن 1392

ایمیلی از چشمه(همسری)

سلام ناز گلم این روزها زیبا سپری میشوند تنشم کمتر شده قلبم آرامتر است حال جسمی وروحی ام الحمدالله آرام است وجز التماس به خدا واستغفار ودعا برای دوستان منتظرم حوالی هیچ غمی نمیچرخم/ اما یک کسری بزرگ در کار بابایی کمی ترسانده امان خوب میبینم آشفته است شبها خیلی دیر   میخوابه قبلش میاد کنارم دراز میکشه همینکه من خوابم می بره باتمام خستگی بازهم میروه حساب کتابهاشو مرور میکنه نزدیک ١٠ شبه این برنامه ماست/     خداکنه این مشکل هم حل بشه واین کسری به جایش برگرده/   مامانی امیدوارم در برکت و زود آشیانه امان را روشن کنی/   این هم یک ایمیل از بابایی که میدانم از آشفتگی روحی اش سرچشمه ...
10 بهمن 1392

محض یادآوری ...

  خدایا؛ همیشه و هر لحظه یادم بنداز که؛ نامحرم ، نامحرم است؛ چه در دنیای حقیقی، چه در دنیای مجازی؛ یادم بنداز فاطمه «س» را که؛ از نابینا رو می پوشاند ...   ...
2 بهمن 1392

میلاد پیامبر به من وهادی خوش گذشت

سلام ناز گلم قطره بارونم جانم عزیزم منکه میدونم میای ویه روز میپری تو بغلم منکه میدونم نور چشمم تمام روزهایی که دارن میگذرن از روزهای انتظار من کاسته میشن/ پس امروز بازم با لبخند میگم بهت سلام امید دلم وبهونه ی قشنگ زندگییییییییییییییییم شب میلاد پیامبر اکرم (ص) 39 شبی بود که 135 صلوات میفرستادم برای آمدنت بارانم وهمون شب پری خانم با کمال تعجب بعد از این همه مدت سر وقت اومد وخوشحالم کرد مشکل من تنبلی تخمدانه وماه هاست پری خانم به زور تشریف میارن اون هم بعد از دوماه ولی  اینبار سر وقت اومد وهردوی مارو خوشحال کرد و این یعنی دارم بهت نزدیک میشم بارونم وشکر خدارو کردم/ و از دوستم سعیده جون مامان محمد مهدی تشکر میکنم که یه...
2 بهمن 1392