آخر هفته ی دوست داشتنی
سلام نفس مامان فدات بشم دیگه روزهای آخره که میام دفتر منو ببخش عروسکم/ فدای تکونای قشنگت که حالا عین نفس بهشون عادت کردم و دیر کنن نفسم بالا نمیاد/ پنجشنبه بابایی به قول خودش وفا کرد و مارو برد خرید تا اینکه اولین تیکه لباستو خودش خریده باشه یه سرهمی گرم وناناز برات خریدیم و چند تیکه هم لباس خیلی خشگل که بابایی عاشق شلوارهای خشگلشونه... همه ی سیسمونی هارو سر زدیم وتقریبا"قیمت چیزهایی رو که میخوایم جزو سیسمونیت باشه رو گرفتیم.تخت وکمدتم پسند شد همونی که خودم میخواستم بود که از سفارش تا تحویل 20 روز طول میکشه/ پنجشنبه رو به خوشی گذروندیم طوریکه من از ذوق لباسات خواب به چشمم نمی اومد وبارها سراغشون رفتم ...